سوسنی شکفته در پنجه‌ها‌ی توفان
بعضی در جاری بودن حیات‌شان، فریادند. بعضی با غیاب ناگهان‌شان فریاد می‌شوند، فریاد می‌پراکنند. آنک، زمان، یعنی تیک‌تاک‌های به هنوز و به اکنون نرسیده، آینه در آینه می‌شود و تو در حیرت ناگهان یک غیاب، خود را روبه‌روی ابدیت دو آینه می‌یابی.
 
در مقابل همین «ابدیتی» که تعبیری چنین می‌شنوی: «زنی از برجسته‌ترین زنان انقلابی معاصر». تعبیر و توصیف «از برجسته‌ترین زنان انقلابی معاصر» یعنی چه؟ مگر در تاریخ معاصر ایران، چند «زن انقلابی» هست و اینان چه کرده‌اند؟ هنگامه‌یی چنین تعبیری را درمی‌یابی که جریان مسلط رودرروی این زنان را در سلطه‌گریِ مطلق دیکتاتوریهای سیاسی و مذهبی با خصلت و ویژ‌گیِ مشترک طبقاتی و استثماری، شناخته باشی. تاریخی که سراسر باشگاه مردانه‌ٔ سلطه‌گری بر اندیشه‌ها و نرینه‌سالاری سیاسیِ سلطانی و شاهی و شیخی بوده است.
 
قریب پنج دهه روی خط ممتد تقدم آزادی، سلوک عاشقانه داشتن و جان و ضمیر را با آزادی پیوند زدن؛ آن هم زنی زیر سایه‌ٔ سلطه‌ٔ سنتی و سیاسیِ فرهنگ بهره‌کشی و زن‌ستیزی.
پنج دهه غبارروبی از هویت انسانی در مصاف با دو دیکتاتوری شاهی و شیخی و هماره ستاره کاشتن و کاشتن در سپهر برابری. به‌راستی که چنین زنانی به همگان می‌آموزند که اندیشه‌ٔ «برابری» را جز در عرصه‌ٔ مصاف با سد و مانع و تضاد اصلی دوران هرگز نمی‌توان غبارروبی نمود تا خود را ــ چه مرد و چه زن ــ از دایره‌های تودرتوی کهولت کبره‌بسته‌ٔ هزاره‌های افکار طبقاتی و استثماری بیرون کشید.
 
پنج دهه «جستن و یافتن و هماره برگزیدن» و «از خویشتن خویش بارویی» از خلق ارزش‌های والای انسانی آفریدن و «پی افکندن»: ارزش خاکساری در پای دامنه تا قله‌ٔ وجود انسانی. به‌اعتراف همه‌ٔ مجاهدین، عذرا علوی طالقانی [سوسن] کاشف، خالق و بنیان‌گذار چنین ارزشی در حیات تاریخیِ مجاهدین خلق است.
 
شاید بتوان به مجاهدین ایراد گرفت که حکایت و چگونگیِ خلق این ارزش‌ها را از پس پرده‌های زمان برنیاورده‌اند تا عرصه‌ٔ گسترده‌ٔ هماوردی میان زن‌ستیزیِ آخوندی از یک‌طرف و آفرینش‌گریهای «زنان برجسته‌ٔ انقلابی معاصر» از طرف دیگر، روشناگر شکست اندیشه‌ٔ تیره‌ناک و سلطه‌ٔ اهریمنی و زن‌ستیزیِ حاکمیت پلشت آخوندی باشد.
 
آینه‌های تودرتویی که از زندگی مبارزاتی و فرماندهیِ عذرا علوی طالقانی در دهه‌های حیات تشکیلاتی و سیاسی و آرمانی‌اش ظاهر می‌شوند، ذرات این پیام را می‌پراکنند که اگر مجاهدین خلق خاطره بنویسند، چه خواهد شد؟
مجاهدین در هیأتی صدها و هزاران‌نفره، طولانی‌ترین و گسترده‌ترین حیات مبارزاتی و تشکیلاتیِ حرفه‌یی و همه‌جانبه را با دو دیکتاتوری در تاریخ معاصر ایران داشته‌اند و دارند. گستردگیِ این مبارزه و تشکیلات از ایران فراتر رفته و طی چهار دهه‌ٔ گذشته، تقریباً پنج قاره‌ٔ جهان را در بر گرفته است. چنین تنوعی از زندگی و نشانه‌های گوناگون تلخ و شیرین آن را کمتر می‌توان در زندگی متعارف و معمول یافت. از این رو پرداختن به زوایای این زندگی و نشانه‌گذاری و معرفیِ ارزش‌های آفریده‌شده توسط هزاران عضو و هوادار مجاهدین، بی‌شک از جایگاه ویژه‌یی در میان آثار سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و هنری برخوردار خواهند بود.
 
انتخاب‌هایی هستند که در قواره‌ها‌ی حیاتی متعارف نمی‌گنجند و همواره پوسته‌ٔ این قواره را می‌شکنند. چنین انتخاب‌هایی مدام پنجه در پنجه‌ٔ توفانهای جبر و تحمیل و ناگزیری می‌افکنند. این هماوردی، از مدار موعد معین زمان نیز می‌گذرد و صیرورت می‌یابد. عناصر این زندگی در هماوردی مداوم با توفان‌های جبر و تحمیل و ناگزیری، یعنی دیکتاتوریهای موروثی با ثقل اقتدارگرایی و غلظت تفکر استثماری، خود را پالایش می‌کنند. در گذار مداوم از هفت‌خان این پالایش، توفان‌هایند که می‌شکنند و چنین انتخاب‌هایی‌اند که در پنجه‌افکنی با همان توفانها می‌شکفند.
 
آن تعبیر «از برجسته‌ترین زنان انقلابی معاصر» در وصف عذرا علوی طالقانی، با پنجه‌افکنی‌های مداوم با موانع آزادی و برابری در تاریخ معاصر ایران بوده است که بر لوح تالار بی‌انتهای زمان، سوسنی شکفته در پنجه‌های توفان شده است.
🙏لطفا به اشتراک بگذارید