«مجازات اتودینامیک» سراپای نظام ولایت فقیه را فراگرفته است. یکی از ویژ‌گی‌های این مجازات، گم کردن راه مقصود و قفل شدن نسبت به تشخیص راه‌حل مطلوب برای خروج از دومینوی بحران است. در این مرحله، کوچک‌ترین تغییر و مانور، سقوط شتابان را رقم خواهد زد.
در آستانه‌ٔ سالگرد قیام ۱۴۰۱، هجوم جنون‌آمیز به خانه‌ها و محل کار خانواده‌های دادخواه و بازداشت آنها نشانه‌ٔ چیست؟ چه بلایی به جان تمامیت حاکمیت آخوندی افتاده است که کامیون‌کامیون حزب‌اللهی و پاسدار و مداح را تحت عنوان استاد دانشگاه، جایگزین اساتید مستقل و قدیمی و دارای اعتبار علمی می‌کند؟ گسیل نمودن حزب‌اللهی و پاسدار و بسیجی و خویشاوندان نظام به‌عنوان دانشجو برای نشاندن‌شان بر کرسی دانشگاه‌ها و نیز اخراج سیل‌وار دانشجویان غیرحکومتی، نشان از چه بحرانی دارد؟
خالص‌سازی دانشگاه‌ها در آستانه‌ٔ سالگرد قیام ۱۴۰۱ و لایحه‌ٔ عفاف و حجاب که از تبعات و آثار همان قیام علیه زن‌ستیزیِ آخوندی‌ست، ۲شاخص نقد همین روزها در نشان دادن گرفتاری عمیق نظام آخوندی در مجازات یا مکافات اتودینامیک هستند.
بحران مکافات اتودینامیک در تمامیِ موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به‌معنی بالا آمدن نتایج جنایات و چپاول و دین‌فروشی، گریبان نظام را سخت گرفته و فشرده است. به‌همین سبب هم رئیسی جلاد مدام تلاش دارد چهره‌ٔ نظام را با دروغ‌های نجومیِ پیشرفت، سرخ نگاه دارد. آن روی سکه‌ٔ دجالگری رئیسی، اتاق فکر نظام با زعامت خامنه‌ای، فقط و فقط انقباض هر چه بیشتر، بگیروببند و تصفیه و اخراج مخالفان ــ حتا درونی‌های نظام ــ را راه حفظ و بقا تشخیص داده است.
وقتی از مکافات اتودینامیک می‌گوییم، معنی‌اش این است که تمام فرصت‌های حاکمیت سوخته و تمام پل‌هایش خراب شده‌اند. چنین مرحله‌یی فقط شتاب‌دهنده‌ٔ بحران میان حاکمیت و دولت و روزبه‌روز عمیق‌تر شدن شکاف آن است. به تعبیر رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران، «تیر خلاص به امید به تغییر زده شده است»(سایت جماران، پنجشنبه ۹شهریور ۱۴۰۲).
 
ببینید دولت حزب‌اللهی و گماشته‌شده‌ٔ ولی‌فقیه که خامنه‌ای و باندهای تابعه آن را امید بهبود همه‌جانبه تبلیغ می‌کردند، طبق برآورد رئیس انجمن جامعه‌شناسی، چه راندمان و کارنامه‌یی به‌بار آورده است:
«ایران در آستانه یک موج بسیار شدید مهاجرت قرار دارد. موج مهاجرت بزرگ وقتی اتفاق می‌افتد که بحران عمیق اقتصادی با بحران‌های دیگری هم‌زمان شود؛ خصوصاً وقتی یک جامعه نسبت به این بحران‌ها دست به اعتراض و واکنش می‌زند»(همان منبع).
 
رابطه‌ٔ مردم و جامعه با این دولت و حاکمیت نگاه‌دارنده‌اش به چنین موقعیتی رسیده است:
«در مجموع تیر خلاصی به امید مردم زده شده است. نشانه‌هایش اخراج اساتید و لایحه حجاب است. شاهدیم که پارامترهای مهاجرت عملاً به مردم عادی کشیده شده است»(همان منبع).
 
بن‌بست ناشی از مکافات اتودینامیک، دیری‌ست گوش زعیم جانی و اتاق فکر تابعه‌اش را کر کرده است. این مکافات این‌گونه بالا آمده است و گریبان نظام را می‌فشرد:
«حاکمیت صدای اعتراض مردم را نشنید، بلکه با اقداماتی چون دستگیری، محاکمه، زندان و وارد کردن آسیب‌های جسمی به افراد، باعث شد نسل جوان و خیلی از ایرانی‌ها به این نتیجه برسند که اساساً دیگر امکان تغییر نیست»(همان منبع).
 
مرحله‌ٔ کنونی نظام، مصداق تغذیه‌ٔ مار از دم‌اش شده است:
«ایران در یک لوپ توسعه‌نیافتگی و بحران قرار دارد. قطعاً شرایط ما هر روز وخیم‌تر و ناکارآمدی بیشتر می‌شود»(همان منبع).
 
در معرکه‌یی که سراسر ایران‌زمین، تلنبار بمب‌های شورش و قیام و انقلاب شده است، ناجمهوری ملاسالار تا کی می‌تواند روی چاشنی این بمب‌ها بنشیند؟    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید