مرتضوی با آب زمزم هم پاک نمی شود!
مرتضوی رییس سابق زندان اوین در یک افشاگری بی‌سابقه پرده از برخی واقعیت‌های قتل‌عام ۶۷ برداشت. مرتضوی که در زمان قتل عام یعنی بین سال۶۶ تا ۶۷ رییس زندان اوین بود در یک گفتگو درکلاب هاوس ضمن تایید قتل عام ۶۷ و کشتار بی سابقه زندانیان، برخی مشاهدات خود در این خصوص را تشریح کرد
حسین مرتضوی زنجانی می گوید جمهوری اسلامی با این جنایت قصد داشت وجود گروههای سیاسی مخالف را انکار کند. او در گفت و گوی کم سابقه‌ای در کلاب هاوس نقش مسئولان قضایی وقت را برملا کرد و تایید کرد که جنازه‌های اعدام شده با کامیون به خاوران منتقل و دفن شدند.
حسین مرتضوی زنجانی: من رئیس زندان اوین در سالهای ۶۶ و ۶۷ بودم. آقای رئیسی که معاون دادستان بود، به من گفت که حکم اعدام زندانیان سیاسی را از امام گرفته است. گفت که این تنها راه نجات جمهوری اسلامی است. من با این حکم مخالف بودم و استعفا دادم. بعد از من، آقای زمانی رئیس زندان شد. من نمی دانستم چند نفر را اعدام کردند. فقط می دیدم که جنازه‌ها را با کامیون به خاوران می‌برند.
مرتضوی گوشه‌ای جنایات ۶۷ را بر ملا کرد
مرتضوی ادامه داد: من دلیل اطلاعاتم را می‌گویم. آقای رئیسی با من ارتباطش خیلی خوب و قوی بود. او به دفتر من که رئیس زندان بودم آمد و گفت که حکم اعدام را از امام گرفته است. حالا این حکم، آقای نیری و آقای پورمحمدی نوشته بودند. من با اونهاش فعلا کاری ندارم چون اطلاعات دقیقی ندارم، ولی می دانم که نظر خمینی بوده. شاید متنش فرق می‌کرده، عنوانش فرق می‌کرده.
ولی من چون از روز اول  مخالف بودم. آذری‌ها یک چیزی دارند، ما از زمان شاهش همی را داشتیم، ایستادگی کردم و گفتم: «این حکم حکم امام به گفته امام خمینی نیست.» درست طرف راست من، یکی از معاونین اطلاعات بود که من اسمش یادم نیست الان. البته آقایون دیگه بودند: آقای نیری بود، آقای پورمحمدی بود، آقای اشراقی بود. همه شان در هیئت اونجا بودند و آقای شوشتری بود رئیس سازمان وقت.
من در اون جلسه گفتم که من این حکم را قبول ندارم. آقای شوشتری من را از ریاست زندان برکنار کردند. قبل از این، یکی از معاونین اطلاعات مرا تهدید کرد و گفت: «این‌جا مرتضوی، تو را هم قاطی مرتضوی‌ها می‌کنیم.» من استعفای شفاهی دادم و آقای شوشتری هم پذیرفت. بعد از من، آقای زمانی که جانباز و زنجانی بود و ده انگشت نداشت، رئیس زندان شد. من دیگر هیچ اطلاعی از تعداد اعدام شدگان نداشتم. فقط می دیدم که جنازه‌ها را با کامیون به خروجی زندان می‌برند و به خاوران می‌رسانند.
رییس سابق زندان اوین گفت: مرتضوی را هر چقدر هم بخواهم با آب زمزم هم بخواهم غسلش بدهم، پاک نمی شه. برای همین صریح می‌گم، بنویسید چرا بالاخره ما قبول کردیم و این مسئولیت را داشتیم که زندانی‌ها را نگه‌داریم. اگر چه در اجرای حکم شان دخیل نبودیم، یعنی نمی شه اگر این‌ها تعیین تکلیف نشده بودند، حق با این‌ها بود. این‌ها شورش کردند، ال کردند، بل کردند. ولی وقتی که محکوم بودند، حکم داشتند و بعد از اینکه حکم داشتند، بیایند حکم اعدام در… اجرا بشه، این جنایته.
می گن یک مطلبی هست به قول بعضی از قضات شرع که معتقد بودند که این‌ها نباید دختر از دنیا بروند و این یک واقعیتی است در عمل‌شان. و این یعنی یک گناهه، یعنی یک ظلم مضاعف برای انسان است که هم جانش را فدا کنه و هم در دقیقه ۹۰، یکی از پدران این دختران که به اصطلاح می دانستم که دروغ نمی‌گه، گفت: «کشته شدن دخترم ناراحتم نکرده. وقتی که آوردن، گفتند: «این پول، پول عقد شرعیه دخترته.» می گفت: «این برای من از مرگ بچه ام بالاتر و بدتر بود.»    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید