بابک خرمدین ابرقهرمان ایرانی. ایرانزمین با تمدنی کهن و پستی و بلندیهای بسیاری که در طول تاریخ داشته است مردان و زنان بسیاری را در خود پروده است که یکی از نامآوران آنها بابک است. بابک خرمدین که در زمانه اشغال میهن توسط اعراب برشورید و با قیامی ملی و افتخارآمیز، به مدت ۲۲سال با خلفای عباسی جنگید. او با پایمردی خود و یارانش اجازه نداد که پای بیگانه به مناطق شمال غرب ایران باز شود.
قهرمانی از روستای بلالآباد اردبیل
بابک فرزند مرداس، زاده خطه آذربایجان بود. متأسفانه بدلیل حاکمیتهای دیکتاتوری شاهانه و سپس حاکمیت آخوندی، تحقیقات کاملی پیرامون زندگی و نقش این قهرمانان تاریخی صورت نپذیرفته است. آنچه که اکنون از سرنوشت این مردان و زنان تاریخساز و راهگشا بدست ما رسیده است، حاصل تلاشهای فردی تاریخنویسانی بوده که به خاطر عرق ملی خود در این زمینه پژوهش کردهاند. تاریخ تولد بابک را روزهای دهم تا سیزدهم تیرماه نوشتهاند. چون در گذشته تاریخنگاری ایرانیان با گاهشمار هجری قمری سنجیده میشد، سال تولد او جولای ۷۹۵ میلادی ذکر شده است که مصادف با تیرماه سال ۱۷۶ خورشیدی است. در مورد محل تولد او نیز اختلافاتی وجود دارد. اما تواتر روایات بر این است که وی در روستای بلال آباد در حومه اردبیل بدنیا آمده است.
پیشینه قیام بابک
پیشینه قیام بابک به قیامها و جبشهای اجتماعی پیش از او برمیگردد که در فاصله حکومت امویان در ایران زمین بوجود آمده بود. قیامهای سنباد، بهآفرید، استادسیس و سیاه جامگان که پیش از او بوقوع پیوسته بود و توسط عوامل خلیفه اموی بشدت سرکوب شده بودند.
اما قیام بابک یکی از بزرگترین جنبشهایی بوده که برای کوتاه کردن دست تازیان در ایران آغاز شد. جنبش خرمدینان در زمانه شقاوتهای اشغالگران تازی، نور امید و خون تازهای در رگان ایرانیان سرکوب شده بود که بر گرده یک ملت با پیشینه تاریخی کهن سوار شده بودند.
بابک نوجوان بود که جنبش جاودانیه، توسط «جاویدان بن شهرک» بوجود آمده بود. وی با شناخت مرام و آگاهی از عقیده آزادیخواهانه این جنبش به آنان پیوست. وی به یکی از دلیران این جنبش تحت فرمان جاویدان در آمد. با مرگ جاویدان، بابک در رأس این جنبش قرار گرفت و به فرماندهی آن پرداخت.
مرکز اصلی مقاومت بابک
بابک شهر «بذ» را که امروزه بنام کلیبر شناخته میشود و در شمال اهر قرار دارد را مرکز اصلی مقاومت خرمدینان قرار داد. بخاطر ستم بیش از حد عوامل خلیفه علیه مردم ایران، ناامیدی تمام اقوام فلات ایران را در برگرفته بود. شرایط دهقانان و پیشهوران بسیار اسفبار و بهشدت در تنگنا قرار داشتند. با آغاز پیشوایی بابک بر جنبش خرمدینان، تاریخ این منطقه در مسیر دیگری قرار گرفت. عظمت اندیشه، مردانگی بیبدیل و قدرت اراده بابک، روح تازهای در پیروان جاویدان دمید و آنان را چنان دگرگون کرد که سرمشقی برای دیگر مردمان آن نواحی شدند. بر اثر رادمردیها و روحآزادیخواهی این جنبش، اقوام ساکن نواحی شمال و غرب کشور و سایر اقوام ساکن فلات ایران به این جنبش روی آوردند. حتی ساکنان قفقاز و سرزمینهای نزدیک به روم نیز که در آن زمان بخشهایی از سرزمین ایران بودند، به این جنبش آزادیخواهی پیوستند.
قیام بابک در دوران مأمون عباسی
دلاوریهای بابک و یارانش، در سایه اتحادی که با دیگر گروههای مردمی پیش آمد. او برای چند دهه خواب راحت را از چشم خلفای ستمکار عباسی سلب نموده بود. قیام بابک در زمانه مأمون خلیفه عباسی شروع شد و مأمون با شنیدن قیام بابک، یحیی بن مسلم را مأمور سرکوب این قیام نمود. در سلسله حملاتی که از جانب لشگرهای خلیفه به فرماندهی یحیی و سپس پنج تن دیگر از فرماندهان نامی خود صورت گرفت همگی شکست خورده و به خشم خلیفه افزودند. در طول ۲۲سال شمار نبردهایی که بابک با لشگریان خلیفه انجام داد به ۳۰رشته عملیات بزرگ رسید.
آوازه شجاعت و دلیریهای بابک و یارانش از منطقه فراتر رفت و ماجراهای نبرد خرمدینان در قالب افسانههایی سحرانگیز به شبه قاره هند و روم و جزیرهالعرب و حتی تا قلب اسلاوها در قلب اروپای فعلی رسیده بود.
متوسل شدن خلیفه به نیرنگ و خدعه
خلیفه معتصم که از شکست دادن بابک و یارانش درمانده بود، نهایتا به خدعه و نیرنگ متوسل شد و افشین را که یک سردار ایرانی در دربارش بود را برای خواباندن شورش بابک به آذربایجان گسیل کرد. هرچند که فرجام بابک بدلیل خیانت عدهای چون افشین بسیار تلخ و تکاندهنده بود. اما روی دیگر این خیانتها، اوج شرف و مردانگی دلاورانی بود که جان خود را برای اعتلا و شرف ایران فدا نمودند.
نبرد بابک با افشین
افشین با لشگریان بسیار و تجهیزات کامل به سوی آذربایجان تاخت. در این زمان بابک و با جمعی از یارانش در قلعه بذ که بر فراز کوهی بلند ساخته شده بود قرار داشت. افشین با لشگریانش در یک فرسنگی قلعه بذ فرود آمد. بابک بر سر راه دشمن تلهها و حفرههایی کنده بود که مانع از سرعت حرکت دشمن میشد. پس از گذشت مدتی سپاهیان افشین به پای کوهی که قلعه بذ بر آن ساخته شده بود رسیدند. خرمیان با غلطاندن سنگها و گردونههایی آتش مانع از حرکت سپاهیان افشین شده بودند. اما نهایتا بدلیل کثرت لشگریان افشین و کمی کسانی که در قلعه بذ سنگر گرفته بودند، سپاهیان افشین به بالای کوه و درون قلعه راه یافتند.
اسارت
بابک به همراه برخی از یارانش از راه مخفی قلعه گریخت و از رود ارس گذشتند و به ارمنستان رفتند. او با دو تن از همراهان خود، خسته و گرسنه به نزد امیر آنجا که از قبل با او دوستی داشت رفت. بابک قصد داشت از ارمنستان به سوی روم روانه شود. از حاکم روم که در زمان ولیعهدیش از دوستان بابک بود کمک بگیرد. اما سهل ارمنی او را فریفت و به بهانه پذیرایی آنها را به قصر خود دعوت کرد. سهل که دیده بود با شکست خرمیان و آمدن لشگر خلیفه تا آذربایجان تعادل قوای صحنه عوض شده است. به بابک خیانت کرد و بابک را تسلیم افشین نمود.
کشته شدن بابک
پس از دستگیری بابک، او را به سامرا بردند. خلیفه که از این پیروزی بزرگ در پوست خود نمیگنجید. تصمیم گرفت که این پیروزی را در چشم مردمان فرو نماید. دستور داد که لباسی از دیبا و کلاهی از پوست سمور بر بابک پوشاندند. او را سوار فیلی کردند. سپس او را در مسیر بلندی که همه برای دیدن بابک آمده بودند به نمایش گذاشت.
در روز با ششم صفر ۲۲۳ هجری قمری، بدستور معتصم بابک را کشتند. ابتدا دست و پای او را به تدریج قطع کردند. سپس جنازه مثله شدهاش را در شهر سامرا بر سردار کشیدند.