ظهر روز ۱۵خرداد ۱۳۴۲ سفره را پهن کرده و منتظر آقاجانم بودیم که بیاید. اما نمی آمد، من به کوچه رفتم و مسیر را نگاه کردم و متوجه شلوغی خیابان شدم. خانه ما در خیابان ری دو ایستگاه قبل از میدان شوش بود. عده ای را دیدم که از سمتی به سمت دیگر می‌دویدند و چیزی می‌گفتند. سریع به خانه برگشتم ولی چیزی به مادرم نگفتم. از آن روز تا هفت سال بعد پدرم به خانه بازنگشت. ما سه دختر و یک پسر بودیم که کوچکترین ما برادرم فقط دو سال داشت. طبعا چیزی از دستگیر شدن پدرم به ما نمی‌گفتند و مادرم به دلیل مسافرتهایی که پدرم میرفت بازهم نیامدن او به خانه را مسافرت عنوان کرد. اما من متوجه گریه‌های او شب‌ها در خلوت خودش میشدم.
 یک شب که فامیل‌ها دسته دسته به خانه ما می‌آمدند و همگی ناراحت و عصبانی بودند نگرانی من را بیشتر کرد.
بزرگترها بازهم به ما می‌گفتند به این اتاق نیا، برو بخواب و .. ولی من از بین حرفهای آنها و گریه های مادرم کلمه «اعدام» را شنیدم. بله پدرم عمویم و حدود ۲۰نفر دیگر را در دادگاه محاکمه کرده و حکم اعدام داده بودند.
تا صبح همین بساط بود می‌آمدند و می‌رفتند و مادرم نشسته بود و گریه می‌کرد، شاید سحر همان روز آنها اعدام می‌شدند. و من از آنشب تا آخرین روز خواب سربازانی را می‌دیدم که به پدرم شلیک می‌کنند.
آنشب گذشت دقیق نمیدانم چه اتفاقاتی افتاد و توی روزنامه هایی که بعدا هم خواندم چیزی به دستم نیامد که چرا دوباره محاکمه شدند.
در محاکمه بعدی هر کدام به هفت سال زندان محکوم شدند ولی آنها در دفاعیه خود می‌گفتند بیگناه هستند.
و  دادگاه بعدی آنها را به ۱۵سال حبس محکوم کرد.
دو نفر از محکومین این پرونده اسماعیل حاج رضایی و طیب حاج رضایی اعدام شدند و لحظه به لحظه تصاویر تکان‌دهنده آنها که برای تیرباران می‌بردند را هیچوقت فراموش نمیکنم.
به‌هرحال پدر و عموی من ۱۵سال حکم گرفتند با اشد مجازات برای زندانیان و خانواده‌های آنها یعنی تبعید به زندان بندرعباس.
 مادر بزرگم می‌گفت، توی دادگاه به پدر من گفته‌اند: اخلالگر هستی، مرید داری و این بلوا را تو راه انداختی و … روزنامه‌ها هم مستمر از اخلالگران می‌نوشتند. جرم عمویم هم برادر پدرم بودن بود.
زندانیان را به زندان بندرعباس منتقل کردند و ما سالی دوبار می‌توانستیم برای ملاقات برویم یا تابستان در سه ماه تعطیلی مدارس و یا تعطیلات عید. هر بار از تهران تا بندرعباس چهار شبانه روز در سفر بودیم تا به شهری که برای من جهنم بود، برسیم.
اتوبوس‌های متعدد مسیرهای ترسناک از بین دره ها! من کنار پنجره می نشستم و از بین انگشتهایم دره‌های عمیق را نگاه می‌کردم با ترسی که هر آن ماشین به داخل دره می‌افتد.
 شب و روز توی اتوبوس، سردردهای مادربزرگم و حالت تهوع و… اما خوبیش این بود که برای بچه‌ها هم صندلی می‌گرفتند و من می‌توانستم شب روی پای مادربزرگم بخوابم.
بین راه یک شب در کرمان منتظر می‌شدیم برای خرید بلیط اتوبوس بعدی. ستاره‌های درشت آسمان کرمان را با ستاره‌های آسمان تهران مقایسه می‌کردم که چرا مال ما کوچکترند.
در بین راه تمام کسانی که ما را می‌دیدند شامل، سه زن یعنی مادربزرگم همسر عمویم و مادر من و ما شش بچه که دوتای آنها بسیار کوچک بودند؛ متاثر میشدند. این چه مصیبتی است که بچه های کوچک، برای دیدار پدرهایشان که در گرمترین نقطه هم زندان و هم تبعید، است مسافران کویر هستند.
از جاده‌های ترسناکی عبور می‌کردیم که تمام مسیر را راننده بوق میزد که ماشین از جلو نیاید چون اگر دو ماشین با هم به این قسمت از جاده میرسیدند امکان دور زدن نبود، پرتگاه‌های خطرناک که من را خیلی میترساند.
اولین بار که برای ملاقات پدرم رفتیم نزدیکهای بهار بود. می‌خواستیم تعطیلات را با او باشیم. ما تند تند مشقهای تکلیف عید را نوشتیم و آماده شدیم که با خیال راحت برویم.
باروبندیل زیاد داشتیم خیلی از آنهم فلاکس‌های متعدد بود که برای نگهداری شیر برای برادرم همراهمان بود و جایی که درب فلاکس را باز میکردیم و متوجه میشدیم شیر بریده، از آه بلند مادرم همه متوجه این مصیبت جدید می‌شدیم.
تماما جاده بود و بیابان و گاهی یک تک درخت تنومند که سرحال و شادمان ایستاده و کُنارهایش را به مسافران عرضه میکرد. اولین بار من کُنار را در این مسیر دیدم.
حرارت توی اتوبوس بیداد میکرد و برادر و پسرعموی کوچک من هم مستمر گریه می‌کردند.
مادر بزرگم برای آرامش دادن بچه‌ها می‌گفت، «نزدیک شده ایم و خیلی نزدیکیم». اتوبوس نگه داشت اینجا یک قهوه خانه قدیمی بود همه پیاده شدیم. با اینکه هوا داغ داغ بود ولی حرکت توی هوای آزاد بهتر بود.
داخل قهوه خانه قدیمی یک حوض و تخت‌هایی که روی حوض گذاشته بودند.
من بالای پیشخوان عکس پدرم را با همین صاحب قهوه خانه دیدم. و به مادربزرگم گفتم.
مشخص شد که او از دوستان پدرم است. نزدیک جمع ما شد و از مادربزرگم پرسید، اینها بچه های حسین هستند.
برادرم را بغل کرده بود و خلاصه خیلی لطف داشت. روز دوم ملاقات او هم به بندرعباس آمد و همراه ما ناهار خورد. (محمد آقا را هم به آن نقطه تبعید کرده بودند اما او می‌توانست به بندرعباس بیاید و زود برگردد، البته با پولی که به شهربانی میداد، به او محمد تبعیدی می‌گفتند)
به‌هرحال! با هر بدبختی که بود به بندرعباس رسیدیم. توی این ده روز ملاقات حضوری بود و پدرم و عمویم تمام روز کنار ما بودند.
در دومین روز ملاقات ما را راه نمی‌دادند و می‌گفتند صبر کنیم. من صدای داد و فریاد شنیدم و به سمت سالن ملاقات یعنی جایی که ما برای ملاقات با پدرم می‌نشستیم، رفتم، آنجا یک راهروی بزرگ بود که به حیاط زندان مشرف بود.
 من چون کوچک بودم کسی متوجه رفتنم به آن سمت نشد. رفتم به همان راهرو و دیدم که داخل حیاط زندان مردی را به درخت خرما بسته و شلاق میزدند. چند نفر از چند طرف یک نفر را بشدت میزدند و او فریاد میزد.
من فکر کردم او پدرم هست و بی اختیار فریاد زدم آقا …آقا… (ما به پدرم آقا می‌گفتیم) که یک پاسبان متوجه شد و من را برد در اتاق خودشان و آرام کرد و گفت که او پدر تو نیست پدر تو مرد خوبی است..
ملاقات شروع شد و پدرم هم آمد و دیگر مطمئن شدم که آن فرد پدر من نبوده ولی آن تصویر هرگز از ذهن من پاک نشد. این شرح یکبار ملاقات من و پدرم بود.
محبت های آقای برخورداری صاحب هتل در بندرعباس که او هم دوست پدرم بود بیکران بود ولی هوا به قدری گرم بود که همه می‌ترسیدیم بچه های کوچک بمیرند.
هرم آفتاب و گرمای لزج چنان بود که پوستمان کنده می‌شد، خیس خیس از خواب بیدار میشدیم. ولی خوبیش این بود که پیش پدرم میرفتیم.
در پنج سالی که او در بندرعباس زندانی بود ما سالی دوبار ملاقات رفتیم که هر بارش عذابی الیم بود!
بعد آنها را به زندان قصر آورده و دو سال هم در زندان قصر نگه داشتند.
 و بعد هفت سال آزادشان کردند. جرم آنها هرگز اثبات نشد چون افراد عادی بودند و شاه فقط می‌خواست قدرت‌نمایی کند.
به‌هر حال بعد از هفت سال زندان آزاد شدند. خانه ما تا یک ماه پر و خالی میشد از کسانی که با خوشحالی برای دیدار آنها می آمدند و یک روز هم پدر طالقانی و آقای بازرگان به خانه مان آمدند. (آنها بزرگوارانه می‌خواستند که از این زندانیان و خانواده شان دلجویی کنند)
پدرم تا آخر عمرش آثار شکنجه روی مهره‌های کمرش را با خود داشت و عمویم یکبار تعریف میکرد که در زندان عشرت آباد، برای شکنجه آب خوردن را برایشان ممنوع کرده بودند و حتی در رفتن توالت هم سرباز همراه آنها بوده که نتوانند از شلنک توالت آب بخورند. در همین حال عمویم میگفت برای خمینی که او هم زندان بود خودش دیده است که هندوانه میبردند.
مادرم در هر ملاقات مورد آزار قرار می‌گرفت و زن عمویم هم از آزار پاسبانها و رئیس زندان و افسران در امان نبودند و در بازگشت از زندان همیشه گریان بودند.
زمان گذشت در سال ۵۷ ما هم مثل بقیه جوانان با شور آزادیخواهی به خیابان رفته و می‌خواستیم تغییر ایجاد کنیم. پدرم میگفت شما آخوندها را نمی‌شناسید.
بعد از روشن شدن صف بندیها و فاصله گرفتن خیلی‌ها از خمینی پدرم هم مثل بقیه خانواده هوادار مجاهدین شد و کمک‌های مالی ارزنده ای انجام می‌داد.
سال ۶۰ برای دستگیری من به خانه ما حمله کرده و چون من را پیدا نکردند، پدر و مادرم را دستگیر کردند.
هدفم از این نوشته و از شرح یک روز از هر دوره این بود که بین شاه و شیخ مطلق و مطلق هیچ تفاوتی وجود ندارد.
خمینی به طور واقعی ادامه شاه و ولیعهد شاه بود و کارهای او را تکمیل کرد، آنهایی را که شاه زورش نرسید شیخ کشت و هر که را هم نکشت زورش نرسید.
کسانی که امروز تلاش میکنند بچه شاه را باد کنند حتما می‌دانند که آلت دست شیخ هستند و وظیفه مزدوری را برای ارتجاع و استعمار انجام می‌دهند.
به همین دلیل یک مرز سرخ داغ و سوزان بین ما و آنها کشیده شده است
یک طرف آن شاه و شیخ و ارتجاع و سمت دیگر خلق قهرمان و همه آنهایی هستند که پرچم نه شاه و نه شیخ را برداشته اند.
این مرزبندی خدشه بر نمی‌دارد. خون شهیدان رنج زندانیان و … پاس دارنده این مرز است.
شعار محوری این روزها در کف خیابان «مرگ برستمگر چه شاه باشه چه رهبر» همین مرزبندی را بیان میکند.
پیروزی بیشتر از هر زمان دیگر ممکن و در دسترس است.
انقلاب دموکراتیک مردم ایران حتما پیروز میشود.
نهم اسفند ۱۴۰۱ اکرم شیرنژاد
🙏لطفا به اشتراک بگذارید    
مرداد 01, 1400

خوزستان تشنه آب و آزادی

in شورشگران

by Super User

https://www.youtube.com/watch?v=3mG9Wbu8QeA
شهریور 29, 1401

سرنوشت نیکو - خاطرات مهدی پور واحد

https://vimeo.com/230880674
ارديبهشت 06, 1402

فرمانده جدید نیروهای ویژه صابرین سپاه کیست؟ - #نه_شاه_نه_شيخ #آری_به_جمهوری_دمکراتیک #قیام_تا_سرنگونی

in جنگ سیاسی

by Super User

فیض اللهی فرمانده تیپ ویژه صابرین سپاه کیست؟ در روز دوشنبه ۴ اردیبشهت ۱۴۰۲، پاکپور،…
اسفند 20, 1402

کمیته مستقل حقیقت‌یاب سازمان ملل متحد سرکوب قیام سراسری ۱۴۰۱ را مصداق…

in اخبار

by Super User

نخستین گزارش کمیته مستقل حقیقت‌یاب سازمان ملل درباره قیام سراسری ۱۴۰۱ سرکوب خشونت‌بار اعتراضات مسالمت‌آمیز…
مهر 24, 1402

آموزش برای نسل جوان (۲۷) - #مسعود_رجوی اول اردیبهشت ۱۴۰۲ - بیشتر…

مسعود رجوی-اول اردیبهشت ۱۴۰۲ شعار فاشیستی جاوید شاه در میان بقایای شاه در اسراییل گامی…
بهمن 17, 1399

مجاهدین تو این چهل سال چکار کردند

in شورشگران

by Super User

https://www.youtube.com/watch?v=WX-4yBP7CMc
آذر 10, 1402

#ایران - کرج - تهاجم وانفجار در مقر نیروی سرکوبگر انتظامی در…

in کانونهای شورشی

by Super User

https://vimeo.com/889314813 در پاسخ به گلوله‌باران شورشگر شهید قاسم رحیمی فرزند دلاور مردم لردگان در محور…
خرداد 06, 1402

به یاد امیرپرویز پویان وهمرزمانش؛ ستارگان شب‌ کوب آسمان میهن - #نه_شاه_نه_شيخ

in قیام برای آزادی

by Super User

پویان از چهره های درخشان مبارزه مسلحانه انقلابی امیرپرویز پویان از چهره‌های برجسته مبارزات مسلحانه…
آبان 23, 1402

جبهه‌بندی مردم ایران علیه جنگ‌افروزی‌های حکومت آخوندی #سر_مار_در_تهران_است #انحلال_سپاه_پاسداران #غزه

in گزارش

by Super User

https://vimeo.com/883676664 واکنش مردم ایران به جنگ‌افروزی حکومت آخوندی در منطقه افشاگر پوچی دجالگری رژیم ولایت…
ارديبهشت 10, 1402

«اژدهای هفت‌سر فساد» و دود استتار! - #انحلال_سپاه_پاسداران #قیام_تا_سرنگونی

in مقاله ها

by Super User

مردم ایران در قیام‌ها شعار می‌دهند «فقر، فساد، گرونی، میریم تا سرنگونی». شعاری که نشان…
مهر 06, 1401

مسعود رجوی-دوشنبه شب ۴ مهر ۱۴۰۱ - پیام به همهٔ دلاوران قیام…

https://youtu.be/7IOnEHr7yBAمسعود رجوی-دوشنبه شب ۴مهر ۱۴۰۱ پیام به همهٔ دلاوران قیام و جوانان شورشگر در تهران،…
آذر 21, 1402

#ایران - خبر سفر آخوند رئیسی به ژنو و واکنش‌های هموطنان و…

in دیدگاهها

by Super User

https://vimeo.com/892942392 ایرانیان آزاده و پشتیبانان شورای ملی مقاومت ایران روز چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲ (۱۳…
اسفند 03, 1402

استبداد شاه وسرکوب احزاب ملی وجنبش های ا نقلابی راه را برای…

in مریم رجوی

by Super User

https://vimeo.com/912744214در سیاست بین‌المللی هم امدادرسانی آشکار دولتهای غرب به‌سارق بزرگ قرن کمک کرد تا قدرت…
شهریور 22, 1401

آغاز جنگ خانمان‌سوز ایران و عراق

روز ۳۱شهریور سال ۱۳۵۹جنگ خانمانسوز ایران و عراق آغاز شد. گرچه شروع جنگ با حمله…
ارديبهشت 27, 1402

خالی شدن صندوق توسعه ملی؛ پر شدن جیب خادمان خامنه‌ای - #مرگ_بر_خامنه‌ای…

in مقاله ها

by Super User

مؤسس مدرسه عالی حکمرانی!؛ کسی است که به کارگزاران نظام ولایت فقیه درس و مشق…
خرداد 19, 1402

خامنه‌ای از صخره عبور می‌کند یا سقوط؟ - #مرگ_بر_خامنه‌ای #قيام_تا_سرنگونى

in تحلیل

by Super User

https://youtu.be/zklV7L4FjIU یک هموطن تهران ۱۷: تنها ره رهایی جنگ مسلحانه آخوند پورمحمدی ۱۶خرداد: راه نجات…
تیر 01, 1402

شیلا جکسون‌لی: این اقدامات باید فوراً متوقف شود، در عوض جهان باید…

in اخبار

by Super User

خانم شیلا جکسون‌لی نماینده کنگره آمریکا روز ۳۱خرداد در اعتراض به حمله پلیس آلبانی به…
شهریور 31, 1402

بروکسل ـ اجلاس قیام #ایران نقش جوانان و #زنان ـ چشم‌انداز جمهوری…

https://vimeo.com/864811626 نماینده مجلس فدرال بلژیک زن‌ستیزی نقش اصلی را در سرکوبگری رژیم دارد این اتفاقی…
تیر 29, 1397

مسئولیت پذیری خصوصیت ویژه انسان - مسعود رجوی

https://www.youtube.com/watch?v=net9IwDmB8E
خرداد 10, 1402

کل شبکه داخلی شدیدا حفاظت شده نهاد ریاست جمهوری #رئیسی_جلاد۶۷ در تهران…

کل شبکه داخلی شدیدا حفاظت شده نهاد ریاست جمهوری #رئیسی_جلاد۶۷ در تهران تسخیر و از…
اسفند 20, 1400

اجلاس بین‌المللی روز جهانی زن - ۱۴ اسفند۱۴۰۰ – قسمت چهارم

in کنفرانس زنان

by Super User

اجلاس بین‌المللی روز جهانی زن «زنان نیروی تغییر در ایران وصلح و ثبات در جهان»…
تیر 23, 1402

سخنگوی مجاهدین: جیغ بنفش و دیوانه‌وار رژیم و سفارتش در ایتالیا از…

in اخبار

by Super User

سخنگوی #مجاهدین: جیغ بنفش و دیوانه‌وار رژیم و سفارتش در ایتالیا از استقبال پارلمان این…
فروردين 30, 1402

#مجاهدین_خلق و مفهوم زندگی - #نه_شاه_نه_شیخ

in مقاله ها

by Super User

به این دو گزاره توجه کنید: بسیاری از مبارزان در طول تاریخ، هم زندگی معمول‌شان…
فروردين 07, 1403

یادی از نوروز ۱۳۹۰در اشرف یک، قبل از حمله زرهی وحوش جلاد…

https://vimeo.com/927037018 برای مشاهده کلیپ شماره ۲ به زیر این مطلب مراجعه نمائید . آمادگیهای نوروزی…
تیر 30, 1399

مریم رجوی: دادخواهی شهیدان و حسابرسی از رژیم ایران

مریم رجوی - سخنرانی در کنفرانس دادخواهی در گردهمایی جهانی ایران آزاد روز یکشنبه ۲۹تیر۱۳۹۹،…
ارديبهشت 04, 1402

آلترناتیو دیکتاتوری در ایران! - از درسهای قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری!…

in مقاله ها

by Super User

از درسهای قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری! عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی در سال…
آبان 22, 1402

بندر ماهشهر، آغاجاری و جزیره سیری - تجمع اعتراضی کارکنان شرکت نفت…

in قیام و خیزش

by Super User

در ادامه‌ی اعتراضات چندهفته‌ای، امروز یکشنبه ۲۱آبان ۱۴۰۲ کارکنان شرکت بهره‌برداری نفت و گاز آغاجاری…
آبان 09, 1402

راه‌حل ایرانی برای #ایران #نه_شاه_نه_شيخ #آری_به_جمهوری_دمکراتیک

in مقاله ها

by Super User

مقاومت ایران در سرفصل‌ها و رویدادها مختلف، بر این واقعیت پای فشرده است که فاشیسم…
آبان 20, 1402

پمپئو: زمانی که نتوانید به تهدیدات جدی رژیم ایران پاسخ دهید، خطر…

in اخبار

by Super User

مایک پمپئو وزیر خارجهٔ قبلی آمریکا ۱۹آبان در مصاحبه با فاکس نیوز درباره تروریسم رژیم…
فروردين 26, 1402

«خلاقیت» در برابر «جنایت» - #نه_شاه_نه_شيخ #آری_به_جمهوری_دمکراتیک #قیام_تا_سرنگونی

in مقاله ها

by Super User

فاشیسم لرزان دینی طی سالیان بسیار می‌کوشید که چراغ خاموش از برابر پراتیک‌ها و سلسله…
ارديبهشت 14, 1402

خانم #مریم_رجوی: ایران آزاد شده از اشغال آخوندها بر رنج ۴۴ساله #ایران…

ایران آزاد شده از اشغال آخوندها بر رنج ۴۴ساله #ایران و ایرانی بنا می‌شود. رویاهایی…
خرداد 10, 1402

خانم #مریم_رجوی: در این بین کاری که مجاهدین و پیشاپیش همه حنیف…

در انقلاب سال 57 با سرنگونی شاه، خمینی بعد از سرقت رهبری انقلاب دوباره همان…
دی 16, 1399

سرنوشت عبرت‌آموز «حزب تودۀ ایران» - عبدالعلی معصومی

«راه توده»، شمارۀ ۷۶۴، ۵آذر ۱۳۹۹، در مقالۀ«مخالفت حزب تودۀ ایران با اعدام مجاهدین خلق»ادّعا…
بهمن 03, 1402

پاسخ نظامی پاکستان به حملهٔ رژیم آخوندی

in مقاله ها

by Super User

در پی حملات موشکی و پهپادی رژیم و بالا‌گرفتن تنش بین رژیم و پاکستان، چهارشنبه…
مرداد 26, 1399

قتل عام ۶۷ زمینه ها و اهداف - قسمت اول - تابستان۶۷

in جنبش دادخواهی

by Super User

https://www.youtube.com/watch?v=GnwNCQkksQ8
مرداد 26, 1399

مادر ابراهیم‌پور

https://vimeo.com/447983296